×÷·.·´¯`·)» ( نبض احساس) «(·´¯`·.·÷×

❤...اگرسنگ رد مسیر رود نباشدصدای اب زیبانیست...❤

×÷·.·´¯`·)» ( نبض احساس) «(·´¯`·.·÷×

❤...اگرسنگ رد مسیر رود نباشدصدای اب زیبانیست...❤

غزل

جمعه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۴۵ ب.ظ

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم

تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

 

تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز

من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

 

خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام

جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم

 

منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی

هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

 

پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت

پدر عشق بسوزد که درامد پدرم

 

عشق و ازادگی و حسن و جوانی و هنر

عجبا هیچ نیرزید که بی سیم وزرم

 

هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود

که به بازار توکاری نگشود از هنرم

 

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر

من خودم ان سیزدهم کز همه عالم به درم

 

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم

گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم

 

تو از انه دگری رو که مرا یاد تو بس

خود تو دانی که من ازکان جهانی دگرم

 

از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر

شیرم و جوی شغالان نبود ابخورم

 

خون دل موج زند در جگرم  چون یاقوت

شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم

 

«شهریار»

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۱
hana farhani

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی